
جهت نمایش در سایز اصلی آن را ذخیره نمایید
زندگی یک چمدان است که می آوریش
بار و بندیل سبک می کنی و می بریش
خودکشی،مرگ قشنگی که به آن دل بستم
دسته کم هر دو سه شب سیر به فکرش هستم
گاه و بیگاه پُر از پنجره های خطرم
به سَرم می زند این مرتبه حتما بپرم
گاه و بیگاه شقیقه ست و تفنگی که منم
قرص ماهی که تو باشی و پلنگی که منم
چمدان دست تو و ترس به چشمان من است
این غم انگیزترین حالت غمگین شدن است
ادامه شعر و دانلود در ادامه مطلب...
:: موضوعات مرتبط: تایپوگرافی متن ترانه ها ترانه های ایرانی اشعار شاعران و ترانه سرایان موسیقی دکلمه خوانی
:: برچسبها: علیرضا آذر علیرضا آذر شعر شعر نو شعر سپید غزل شاعر شاعر معاصر شعرانه شاعرانه اشعار ترانه ترانه سرا تایپوگرافی عکس عکس نوشته lyrics songwriter poet poetry typography music
