
هواي دفترم امشب هواي دلتنگي است
غرور و بغض و نيازم غريق يكرنگي است
دچار مي شوم اينجا ... دچار يك غربت
تمام ثانيه هايم اسير اين جنگي است،
كه در گرفته ميان گريز و جا ماندن
در اين هواي تمنا، چه جاي دلسنگي است؟
بهانه هاي قديمي هنوز بيدارند
براي من كه غرورم شكسته اين ننگي است
نبايد از تو بگويم ... نبايد از تو بخوانم
غرور لعنتيِ من دچار بيرنگي است
گذشته بودم و با خود خيال مي كردم،
فقط تويي كه هوايت هواي دلتنگي است
هنوز بعدِ فراقي كه بين ما افتاد،
گمان ساده ي خامم به فكر همرنگي است
دوباره بي تو من امشب عروج خواهم كرد
به سوي خاطره هايي كه از دلي سنگي است!
نرگس عینی

نظرات شما عزیزان:
:: موضوعات مرتبط: اشعار شاعران و ترانه سرایان
:: برچسبها: نرگس عینی نرگس عینی شعر نو شعرنو دلتنگی شعر نو شاعر شعرانه اشعار ترانه ترانه سرا ترانه سرایی سپید اشعار نو lyrics song writer songwriter
