
آسوده خاطرم که تو در خاطر منی
گر تاج میفرستی و گر تیغ میزنی
ای چشم عقل خیره در اوصاف روی تو
چون مرغ شب که هیچ نبیند به روشنی
شهری به تیغ غمزه خونخوار و لعل لب
مجروح میکنی و نمک میپراکنی
ما خوشه چین خرمن اصحاب دولتیم
باری نگه کن ای که خداوند خرمنی
بقیه در ادامه مطلب...
:: موضوعات مرتبط: تایپوگرافی اشعار شاعران و ترانه سرایان تصاویر
:: برچسبها: شعر شاعر شعرانه شاعرانه سعدی غزل غزل 602 عکس تصویر تصاویر تایپوگرافی عکس نوشته شعر نو شعر سپید شعر کلاسیک شعر کهن شاعر کلاسیک شاعر معاصر اشعار اشعار سعدی غزل سعدی
