
چند به دل فرو خورم این تف سینه تاب را
در ته دوزخ افکنم جان پر اضطراب را
تافته عشق دوزخی ز اهل نصیحت اندرو
بر من و دل گماشته سد ملک عذاب را
ادامه غزل در ادامه مطلب...
:: موضوعات مرتبط: اشعار شاعران و ترانه سرایان
:: برچسبها: وحشی بافقی غزل شاعر شعر اشعار وحشی بافقی شعرانه شعر کهن
